فکر میکنم دلخورم.یعنی شاید اگر نبضم را بگیری، دلخور بزند. قلبم هم صدایش دلخور است . احساسم هم انگار، ناله میکند...

 در هر حال وقتی خودم را در آینه میبینم، مثل این است که یک دست راست، بر پیشانی ام با دستِ چپ نوشته است:

"تــــــو دلخــــــوری!"

وقتی دلخورم آدم ها بد اخلاق میشوند. شاید هم با چشم دلخوری، بد اخلاق دیده میشوند. وقتی دلخورم، نمیتوانی سرت را بر شانه ام بگذاری. وقتی دلخورم، کوچک ترین حرکتی میتواند دلخور ترم کند. وقتی دلخورم،سخت میگذرد...

وقتی دلخورم، خنده هایم کج و معوج میشود. وقتی دلخورم، آخر هر خنده ای فـِـکرمیکنم. وقتی دلخورم انگار ذهنم مریض میشود یا شاید هم ضعیف...

وقتی دلخورم، یعنی دلم کوچک شده است. یعنی دلم برای خیلی ها تنگ شده است. دلخورم؛ چون یادشان نیست، منی هم وجود دارم.دلخورم چون ، دوستـشان دارم ویادشان میرود که دوستـم دارند...

میدونی...گاهی دلیل دلخوری ات را میدونی اما؛ دوست داری خودت را با دلیل های ساده بپیچانی و این بغض ها می ماند و می مانـد و می مانـــد و روزی با تلنگری کوچک؛ تمام بغض هایت، یکجا! بر صورت یک بیگناه می پاشد و او را هم از دست، خواهی داد...:)